up
ویولت
...
جمعه ۲ مرداد ۹۴
خدایا شکرت...
۲
۱
۲ نظر
کبوتر :)
۰۲ مرداد ۱۰:۳۹
:)
پاسخ :
:)
محدثه سادات نبی یان
۱۳ مرداد ۱۵:۰۹
سلام
قسمت آخر خاطره ی دیدار دانشجویی بیستم تیر هم ثبت شد...
دعوتی
+ خدا رو شکر که خوبی :قلب
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
MENU
پلاک صد و چهارده
مَن
دوستانِ جان
ایمیل
About me
یا هو...
یا مَن لا هو الّا هو...
بسم الله الحمن الرحیم
چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد
_____________________
بلاگ بیان
پلاکِ صدوچهاردهم
منزل ویولِت
به خانه یِ بنفشِ من دَعوتید :)
آمارگیر :)
اخیراً :)
"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق" و چیزهای دیگر!
شبی که ماه کامل شد...
این همه تصویر زیبا تو زمستونی که نیست!
که یادم نره...
و در این هنگام همه چیز مقهور علی -علیه السلام- است ...زمین ، آسمان و فرشتگان...
صدا بزن مرا شبی...
اعترافات ذهن خطرناک من...
بیست سالگی
دستتو بذار رو گردنت، خالق آسمان از اونجا هم به تو نزدیکتره :)
این سه شنبه ها...
دنبال کنندگان
۱۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طراح قالب : عرفـــ ـــان
قدرت گرفته از
بلاگ
بیان