یادمه...وقتایی که خیلی کوچیک بودم،وقتی با مامان وبابا می رفتیم مراسم امام حسین جان...وقتی ازشون دلیل گریه ها رو می پرسیدم...دلیل این همه مراسم ها رو تو خیابونا...بهم می گفتن چون امام حسینو شهید کردن...چون بهشون آب ندادن...می گفتم،مگه آدما از تشنگی می میمیرن؟مگه میشه آبی نبوده باشه که بخورن...می پرسیدم مگه چند روز آب نخوردن؟مگه بچه هاشون چند روز آب نخوردن...می پرسیدم...نمی فهمیدم...نمی دونستم...هنوزم نمی دونم...الان که مَقتَل می خونم و اشکام بند نمیان هم نمی دونم...الان که واقعه ی عاشورا رو از اول تا آخر روضه شو حفظم هم نمی دونم...هنوز نمی دونم...هنوزم نمی فهمم...که اگه می فهمیدم الان زنده نبودم...که اگه می فهمیدم نمی تونستم نفس بکشم...که اگه می فهمیدم تا بحال هزاران بار از غصه جون داده بودم...
اَلسَّلامُ علی الحُسَین...وعَلی عَلیِّ بن الحسین...و عَلی اَولادِ الحُسَین...وعَلی اَصحابِ الحُسَین...وعَلی اَخِ الحُسَین اَلعَبّاس...و عَلی اُختِ الحُسَین اَلزِّینب...