دوشنبه ۲۵ مرداد ۹۵
گیجم...بیست سال گذشت...دنبال یه شروع دوباره ام...یه چیزی شبیه شیفت دیلیت...همه چی پاک شه و از نو بنویسم...این اتفاق از دست خدا برمیاد فقط...نه؟
بیست سال گذشت و من باورم نمیشه...دوست دارم گذشته رو مرور نکنم و به آینده فکر کنم...دوست دارم گذشته رو بذارم رو حالت فراموشی...همه شو...حتی خاطرات خوش و قشنگ و...
دوست دارم سومین دهه ی زندگیمو شروع کنم ولی یجوری که انگار از نو متولد شدم...
اینو اینجا می نویسم برای همه ی آدمای دور و برم...که وقتی نبودم بخونن...که منو ببخشن اگه جایی ذره ای دلشونو شکستم یا خوب نبودم...
و خداجانم...حالم با تو خوبه فقط...منو ببر به اون راهی که باید...
یا الله و یا رحمن و یا رحیم...یا مقلّب القلوب...ثبت قلبی علی دینک...
به توکل نام اعظمت ...
بسم الله الرحمن الرحیم...
میریم که شروع کنیم بیست سالگی رو...
.
.